بازاریاب

[مرتبه اول؛] بازاریابِ ویزیتور: یعنی کسی است که در واقع یک کاتالوگ زنده انسانی است. وظیفه او تنها و تنها معرفی محصول، خدمت براساس مطالب از قبل تعیین شده و پرکردن فرم سفارش مشتری است. معنی ویزیتور در فرهنگ معین: ۱- ملاقات کننده. ۲- نمایندة فروش شرکت‌ها جهت معرفی کالای تولید شده. و در فرهنگ عمید: کسی که با مراجعه به افراد، سازمان‌ها، یا ارگان‌های مختلف برای فروش کالا یا خدمات یک مؤسسه تبلیغ می‌کند. (رجوع شود به فرهنگ معین و عمید).
[مرتبه دوّم؛] بازاریابِ فروشنده: کسی است که مسئول فروش و یا تبادل پول، محصول و خدمت میان سازمان و مشتری است. فروشنده: کسی است که در مکانی مشخص، انواع محصولات و خدمات سازمان خود را بر اساس اعلام درخواست های مشتری به او ارائه می‌کند و در قبال پرداخت آن، پول دریافت می‌کند. معنی بازاریاب در واژه نامه آزاد: نماینده فروش یک شرکت تولیدی یا بازرگانی- شخصی که دارای شغل و حرفه فروشِ یک یا مجموعه‌ای از کالاست - پیگیرکننده متداوم برای فروش کالا یا کالاها. (رجوع شود به پایگاه واژه یاب.] 
[مرتبه سوّم؛] الف- مارکتر (بازاریاب) متخصّص (به معنی عامّ): به کسی گفته می شود که؛ در گام اول به دنبال روش‌هایی است که برای محصول تولید شده یا خدمات ارائه شده توسط شرکت، بازار مناسب پیدا کند؛ زیرا او علاوه بر دانش علمی زیاد و به‌روز، سعی می‌کند از خلاقیت خود برای پیدا کردن روش‌های ارتباطی تازه‌ استفاده کند. در گام دوم به دنبال یک پاسخ (توجه، خرید، رأی، اعانه) از طرف دیگران است که به آن (چشم‌اندازها) می‌گویند.  در گام سوم به عواملی مانند طراحی محصول (نیاز سنجی‌ها)، طراحی خدمات پس از فروش، تبلیغات، پیش‌برد فروش، تعیین قیمت‌ها، تعیین انواع تخفیفات، طراحی کانال‌های توزیع محصول و ... را بر عهده دارد. (رجوع شود به اقوال فیلیپ کاتلر).
ب- مارکتر (بازاریاب) متخصّص (به معنی خاصّ): [این نوع مارکتر بسته به مارکتینگ‌ها (بازاریابی‌ها) انواع گوناگونی دارد؛ که یکی از آنها (شخص شبکه ساز(نتورکر)) یا راهبر یا بازاریابِ بازاریابی شبکه‌ای است.]
 

برگرفته از کتاب تجارت بزرگ جلد دوم