پشتیبانی تلفنی: 09385026525 | 02188933341

"کارآفرینان" ثروت می آفرینند، "کارمندان" پول در می آورند.

یکشنبه ۶ تیر ۱۴۰۰

زمان دائما میگذرد و زندگیهای ما هم به سرعت میگذرد. امکان ندارد زمان را طولانیتر کنیم یا زمانی را که قبلاً استفاده شده است، دوباره به دست آوریم. اما هنوز بسیاری از مردم درک نمیکنند که زمان باارزشترین دارایی آنهاست. زمان جایگزین ناپذیر است.
    با این دانش، لحظهای تصور کنید که چهقدر از زمانتان را با پول معاوضه میکنید. آیا زمان را عاقلانه مبادله میکنید؟ همهی ما این جمله را شنیدهایم که "وقت طلاست." به بیان عمیقتر، زمان زندگی است و وقتی که آن را تلف میکنیم در حقیقت زندگیمان را تلف کردهایم.
    به دلیل ارتباط بین زمان و زندگی، مهم است که قدر پول را بدانیم. یادگیری مدیریت پولتان را در اولویت قرار دهید؛ زیرا پول شما نمایندهی بخشی از زندگی شماست. وقتی که شما پولتان را بیهوده صرف خرید خرت و پرت و چیزهای به دردنخور و بی ارزش میکنید، به عبارتی، شما دارید بخشی از زندگیتان را هدر میدهید.
    باور همگانی و البته اشتباه این است که پول اهمیتی ندارد. آنچه که حتی معمولتر است این است که افرادی که این باور را دارند به بیپولی گرایش دارند. اگر شما ارزشی برای کتاب خواندن قائل نباشید، پس احتمالاً کتابخانهای ندارید. اگر ارزش دوستی را نمیدانید، احتمالا هیچ دوستی ندارید. اگر برای پول ارزش قائل نیستید، احتمالا پولی ندارید. ما چیزهایی را که برایشان ارزش قائل نیستیم، جمع نمیکنیم.
    اگر به همسرم بگویم برای من اهمیتی ندارد، چه میشود؟ اگر به فرزندانم بگویم برای من مهم نیستند، چه میشود؟ اگر به دوستانم بگویم برایم اهمیتی ندارند، چه اتفاقی میافتد؟ آیا آنها باز هم کنار من میمانند؟ البته که نه! همین مطلب در مورد پولتان هم صادق است.
    اگر بگویید: "پول برای من اهمیتی ندارد"، پولی دور و برتان باقی نمیماند. از این روز به بعد هرگز نگویید که پول مهم نیست. این یکی از مخربترین دروغهایی است که افراد به خودشان میگویند.

تفاوت بین پول و ثروت
    چون پول اهمیت دارد باید قدر آن را بدانیم و یاد بگیریم که آن را افزایش دهیم. اما پول درآوردن و افزایش پول مفاهیم بسیار متفاوتی هستند. پول به دست آوردن شباهت بسیار کمی به ثروت آفرینی دارد. شما میتوانید پول زیادی به دست بیاورید و بعد تمام آن را خرج کنید و بیپول شوید، اما میتوانید پول کمتری به دست بیاورید، یاد بگیرید که آن را پس انداز کرده و سرمایهگذاری کنید و در نهایت ثروت آفرینی کنید. شما میتوانید یک میلیون دلار در سال پول به دست بیاورید اما این میزان پول شما را ثروتمند نخواهد کرد، اگر دو میلیون دلار خرج کنید.
    پول در آوردن یک نگرش معمولی و عادی است، ثروت آفرینی یک نگرش غیر معمول و فوقالعاده است. چرا اغلب افراد در مناسبات مالی ثروتمند نیستند؟ زیرا تمرکز آنها بر روی پول درآوردن است نه ثروت آفرینی. کارآفرینان بر روی ثروت آفرینی برای خودشان و شرکتهایی که برایشان کار میکنند تمرکز میکنند. بیاموزید که مانند یک شرکت در مورد زندگیتان بیندیشید. آیا در پایان سال در زندگی سودی کردهاید یا هرچه که به دست آورده بودید، خرج کردید؟
    اگر شرکتی ضرر کند یا هر سال سودی نکند، تعطیل خواهد شد، اما هنوز اغلب مردم بدون این که در انتهای سال منفعتی کسب کرده باشند، زندگی میکنند. بدتر این که بسیاری از مردم هرسال که میگذرد، بیشتر زیر بار قرض میروند. حقیقت این است که آنها مقصر نیستند. این حرف ممکن است از طرف کسی که مسئولیتپذیری شخصی را آموزش میدهد، تکان دهنده باشد، اما اغلب افرادی که مشکلات مدیریت پول دارند، هیچ وقت راه بهتری نیاموختهاند. جامعهی ما به کودکان آموزش نمیدهد که چهطور پول را مدیریت کنند و ثروت بیافرینند. چند نفر از دانشجویان از طریق کارتهای اعتباری به پول نقد دسترسی دارند، بدون اینکه دانش یا تجربهای داشته باشند که چهطور عاقلانه از آنها استفاده کنند؟ 
    افراد خوشبخت اندکی که والدینشان به آنها آموخته اند که چه طور  ثروت آفرینی کنند باید بسیار سپاسگزار و متشکر باشند. باقی ما - تقریباً تمام کسانی که یاد نگرفتهاند چهطور ثروت آفرینی کنند - باید شخصاً مسئولیت آموزش خودشان را در رابطه با افزایش دادن پول بپذیرند.
    ثروت آفرینی کلید استقلال مالی است و این تغییر کوچک در تفکر که "ثروت آفرینی کنیم" به جای این که فقط "پول به دست بیاوریم"، میتواند تفاوت زیادی در کارهایی که انجام میدهید و نتایجی که به دست میآورید ایجاد کند. تمرکزتان را بیشتر از آن که بر روی پول درآوردن بگذارید، بر روی ثروت آفرینی بگذارید.
    علاوه بر این، این تفاوت را در ذهنتان ایجاد کنید: ثروت آفرینی مانند پول درآوردن نیست، مانند پول پساندازکردن هم نیست. پساندازکردن 5000 دلار در سال در حسابی که سربهسر شدن است. در طول دو دههی گذشته، کارمندان زیادی داشتهام. به همهی آنها گفتم درخواستی نکردند، اما بعد از گذشت مدتی، بعضی از آنها پیشنهاد مرا پذیرفتند.
    یک روز، وقتی میخواستم به هاوایی سفر کنم، دو نفر از کارمندانم که در اوایل بیست سالگی بودند به سمت من آمدند و پرسیدند: "کیت، به ما یاد میدهی که چه طور پول در بیاوریم؟" من موافقت کردم و از هر دوی آنها خواستم که زمانی که در سفر هستم، به کتابفروشی محلشان بروند. کتاب خاصی را بخرند و آن را بخوانند. بعد، زمانی که از سفر برگردم دربارهی آن با هم بحث و تبادل نظر خواهیم کرد.
    زمانی که در سفر بودم، کنجکاو بودم که بدانم آیا به دستوراتم عمل کرده اند یا نه. زمانی که به دفتر برگشتم، فهمیدم که هر دوی آنها کتاب را خریدهاند اما فقط یکی از آنها آن را خوانده بود. من کسی که کتاب را خوانده بود، به خانهام دعوت کردم تا دربارهی آن کتاب با هم صحبت کنیم. او درست به موقع رسید. آن روز عصر به تمام سؤالهایش پاسخ دادم و او را تشویق کردم و به چالش کشیدم تا به خواندن و یاد گرفتن ادامه دهد.
    اندکی بعد او از شرکت رفت، تقریباً یک سال بعد از آن، با من تماس گرفت که بگوید حالش خوب است و کاری دارد که عاشقش است و در سال 36000 دلار درآمد دارد. او برای من فقط به صورت پارهوقت کار کرد و در مدت یک سال 12000 دلار به دست آورد. در کمتر از یک سال، او درآمدش را سه برابر کرد. همچنین از من خواست تا کتاب دیگری به او معرفی کنم که من با خوشحالی این کار را کردم.
    حدود 10 ماه بعد، او دوباره تماس گرفت. سریع حرف میزد و میتوانستم هیجان را در صدایش احساس کنم. او گفت: "کیت، من کتاب دیگری میخواهم. شغل فوقالعادهی به دست آوردهام و باید یاد بگیرم که چهطور پولهایم را سرمایهگذاری کنم تا آنها را افزایش دهم!"
    او به من گفت که اکنون 1000دلار در هفته دستمزد میگیرد.
    در کمتر از دو سال از ماهی 1000 دلار به هفتهای 1000 دلار دست یافته بود. زمانی که برای اولین بار نزد من آمد از من خواست که به او بیاموزم چه طور "پول درآورد." کمتر از دو سال بعد، او تماس گفت و گفت که باید بگیرد چهطور "پولهایش را افزایش دهد." او آماده بود تا ثروتآفرینی کند. از آن زمان به بعد خبری از او ندارم و اغلب کنجکاوم که بدانم چه میکند.
    تصور میکنم از زمانی که راه یادگیری ثروتآفرینی را آغاز کرده است، با شکستها و زیانهایی رو به رو شده است؛ زیرا اینها جزئی از فرآیند است اما گمان میکنم کارش را به خوبی انجام داده است.
    خودتان را گول نزنید. اگر قصد دارید که بیاموزید چهطور ثروت آفرینی کنید با شکستها و زیانهایی مواجه خواهید شد. ممکن است پول به دست بیاورید و ممکن است پول از دست بدهید، این جزئی از فرآیند است. آن را بپذیرید، مشتاقانه قبول کنید، از آن بیاموزید و روی ثروت آفرینی تمرکز کنید.
    من در کتاب "10 عادت برتر میلیونرها"، در مورد سه روش اصلی نوشتم که بسیاری از میلیونرها برای ثروت آفرینی از آنها استفاده میکنند: املاک و مستغلات، سهام و بازاریابی شبکهای.
    افرادی که ثروتی اندوختهاند تنها از یکی از این روشها استفاده کردهاند و بسیاری از افراد دیگر هر سه روش را با هم ترکیب کردهاند تا ثروت آفرینی کنند.
    عدد درست یا نادرستی در مورد این که از چند روش استفاده کنید تا ثروت آفرینی کنید وجود ندارد، بلکه یک ترجیح شخصی است؛ پس کاری را انجام دهید که به نفعتان است. بعضی از میلیونرها برای رسیدن به یک سبک زندگی ثروتمندانه تنها از یک روش استفاده میکنند، اما وقتی ثروت آنها به سطح مشخصی میرسد (که این سطح برای افراد مختلف، متفاوت است) شروع به جستجو و پیدا کردن روشها و راههای بیشتری میکنند تا ثروتشان را افزایش دهند. در آغاز سفر ثروت آفرینیتان، شما و سبک و کار کوچکتان تنها چیزهایی خواهند بود که در اختیار دارید که نقدینگی و گردش وجوه ایجاد میکنند و زمانی که ثروت آفرینی میکنید احتمالا میخواهید که روشهای دیگری بیابید تا ثروتتان را افزایش دهید.
    فقط اطمینان حاصل کنید که روشهای ثروت آفرینی را برمیگزینید که از یادگیریشان لذت میبرید. هرگز پولتان را صرف کاری که هیچ دانشی در مورد آن ندارید، نکنید.
    تقریباً هزاران روش وجود دارد که به شما در ثروت آفرینی کمک کند، اما من قصد دارم تنها یک روش دیگر را ذکر کنم تا نمونههای مختلف زیادی که دارد بتوانید از بینشان انتخاب کنید. بعضی از آنها امنترین شیوهها برای ثروت آفرینی هستند. در حقیقت بعضی از افراد به آنها ضدگلوله میگویند. آنها سیاستهای بیمهی زندگی هستند؛ بسیاری از سیاستهای بیمهی عمر امنترین سرمایهگذاریها هستند؛ زیرا معمولاً نرخ بازدی پایینتری نسبت به دیگر روشها دارند و نسبت به بسیاری از روشهای دیگر پرمخاطره و پرریسک نیستند. اما در دنیای سیاستهای بیمهی عمر، استراتژیهای زیادی برای بازی کردن وجود دارد. شما میتوانید هر اندازه که مایلید، امنیت داشته باشید یا ریسک کنید.
    پیشنهاد من این است که از استراتژیهای امنتر برای ثروت آفرینی آهستهتر استفاده کنید و از کسب و کار کوچکی استفاده کنید. بعضی دیگر، به افراد آموزش میدهند تا سیاستهای مدت دار عمر را خریداری کنند و بقیه را سرمایهگذاری کنند.
    من قصد ندارم به شما توصیه کنم که کدام روش با سیاستهای بیمهی زندگی متناسب است اما توصیه میکنم که آنها را بیاموزید و برای ثروت آفرینی از آنها استفاده کنید.
    ثروتآفرینی طول میکشد اما پول به دست آوردن میتواند سریع انجام شود. ثروتآفرینی امنیت، قطعیت و اطمینان بیشتری به زندگیتان میآورد و آسودگی خاطرتان را افزایش میدهد.
    پول به دست آوردن میتواند هرلحظه متوقف شود و اغلب عدم اطمینان و تردید و نگرانی زیادی به همراه دارد. ثروت آفرینی اغلب به دلیل کسب و کار است. پول درآوردن اغلب به دلیل شغل است.
    آخرین چیزی که میخواهم در مورد راز چهارم بنویسم، سادگی است. در سادگی استقلال وجود دارد. هدف ثروت آفرینی لذت بردن از گنجینههای حقیقی زندگی، مانند خانواده و دوستانتان است. وقتی که در سفر ثروت آفرینی هستید، عاقلانه است که سبک زندگیتان را ساده نگه دارید.
    دورانهایی در زندگی من بوده است که هزینههای زندگیام نسبتاً بالا بود و دورانهای دیگری وجود داشته که ما آگاهانه انتخاب کردیم که هزینهها را پایین نگه داریم. پایین نگه داشتن هزینهی زندگی همیشه ثابت کرد که راه سادهتر و بسیار بیدردسرتری برای زندگی است. زمانی که برای ثروتمند شدن تلاش میکنید، دچار اشتباه نشوید یا در تلهی پیچیده کردن زندگیتان نیفتید. حتی روی ثروتمند شدن تمرکز نکنید. روی ثروت آفرینی تمرکز کنید و در نهایت با آسودگی خاطر ثروتمند خواهید شد. زمانی که شروع به ثروت آفرینی میکنید، زندگی میتواند پیچیده تر شود اگر به آن این اجازه را بدهید. اما اگر برای آسودگی خاطر و زمان بودن با خانوادهتان ارزش قائل هستید، کارها را ساده بگیرید و از گنجینههای حقیقی زندگی لذت ببرید.

 

برگرفته از راز چهارم کتاب 10 راز کارآفرینان

نظرات کاربران

شما میتوانید نظر خود را در مورد این مطلب بیان کنید.

ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
حروف بزرگ و کوچک یکسان است.